
درویشی به در خانه خواجه اصفهانی رفت
به او گفت آدم پدر من و تو است و حوا نیز مادر ماست,
پس ما با هم برادریم،
تو اینهمه ثروت داری و میخواهم برادرانه سهم مرا بدهی.
خواجه به غلام خود گفت یک فلوس (سکه سیاه) به او بده.
درویش گفت ای خواجه چرا در تقسیم، برابری را رعایت نمیکنی؟
خواجه گفت:
ساکت باش که اگر برادرانت با خبر شوند همین قدرهم به تو نمیرسد...
کشکول شیخ بهائی
برچسبها :