دلنوشته 1

«لَا یَحْمِلُ هٰذَا الْعِلْمَ إِلَّا أَهْلُ الصَّبْرِ وَ الْبَصَرِ.» هیچ‌کس نمی‌تواند بار دانش را بردارد مگر اهل صبر و روشن‌دلی باشد. «امام علی علیه السلام »

اوایل استخدامم در بیمارستان بود. پیش از آن، در بیمارستان شلوغ دیگری دوره کارآموزی گذرانده و زیر و بم کار را با کلی سختی و تلاش یاد گرفته بودم. خیال می‌کردم با هر مورد اورژانسی و خاص می‌توانم کنار بیایم، تا روزی که وارد بیمارستان جدید شدم.

من و همکار جدیدم تازه وارد این بخش شده بودیم و در اوایل کار، علیرغم دقت فراوان، امکان اشتباه وجود داشت.

فراموش نمی‌کنم که از بخش پیوند تماس گرفتند: «بیمار مشکوک به قارچ داریم، مراجعه کنید برای نمونه‌گیری!»

به محض دیدن پوست ناحیه شکم بیمار، متوجه شدیم لکه‌های عجیب نوعی قارچ پوستی هستند. بیمار کمتر از شش ساعت دیگر قرار بود عمل پیوند کلیه داشته باشد و پزشک حاضر نبود عمل را انجام دهد، زیرا معتقد بود پوست آلوده به قارچ است و اگر شکم باز شود، قارچ وارد بدن خواهد شد و به دلیل مصرف داروهای سرکوب‌کننده سیستم ایمنی، بیمار از بین می‌رود. سرانجام دکتر تأکید کرد که جز با تایید آزمایشگاه، بیمار را به اتاق عمل نمی‌برد.

نمونه گرفته شد و ما به بخش برگشتیم. فراموش نمی‌کنم که چقدر با مسئول بخش، که آن روز استثنا حضور نداشت، تماس گرفتم. با یک ساعت تلاش بی‌وقفه من، همکارم و مسئولمان که مدام در دسترس بود، بالاخره جواب میکروسکوپی مثبت آمد و عمل لغو شد.

آن روز واقعاً احساس بدی داشتم؛ بیمار بسیار مضطرب بود و سه روز هیچ آبی نخورده بود. مدت طولانی برای این عمل وقت گذاشته شده بود و ناراحتی‌ام تا حدی ادامه یافت که مسئول بخش با لبخند گفت: «چرا ناراحتید؟ شما جانش را نجات دادید!»

این جمله از ذهنم گذشت و کم‌کم فهمیدم که گاهی نقش یک انسان در زندگی دیگران چقدر می‌تواند پررنگ باشد. فرقی نمی‌کند چه کسی و در چه جایگاهی باشیم؛ حالا می‌خواهد یک مکانیک باشد که ماشین دیگران را تعمیر می‌کند، یا یک فروشنده، یا یک مهندس…

جمله معروف پروفسور سمیعی که می‌گوید «آدم باید وجدان آرام داشته باشد»، جمله‌ای است که من واقعاً با تمام وجود آن را احساس کرده‌ام.
 

برچسب‌ها :

#دلنوشته   

#خاطره   

پربازدیدترین مطالب

محبوب‌ترین مطالب

جنجالی‌ترین مطالب

حس خوب

حس خوب

2 نظر
Fatemeh Abbasi Fatemeh Abbasi
دوشنبه، 18 مرداد 1400