دلنوشته 1

«لَا یَحْمِلُ هٰذَا الْعِلْمَ إِلَّا أَهْلُ الصَّبْرِ وَ الْبَصَرِ.» هیچ‌کس نمی‌تواند بار دانش را بردارد مگر اهل صبر و روشن‌دلی باشد. «امام علی علیه السلام »

 

 

 

 

در این پست تصمیم دارم چند مورد از تجربه‌هایی را که در محیط کار با گوشت و پوست لمس کرده‌ام ، چیزهایی که شاید ساده به نظر برسند اما در عمل نجات‌دهنده‌اند  با شما به اشتراک بگذارم.

 

 

 آرامش، کلید نجاتِ روزهای اول کار

 

روزهای اول کار، ارتباط با افراد مختلف برای من که تیپ شخصیتی حساسی داشتم، واقعاً آزاردهنده بود.

وقتی از کار برمی‌گشتم، خستگی جسمی اذیتم نمی‌کرد؛ این رفتارهای عجیب محل کار بود که روحم را می‌فرسود.

 

در بخش ما، قبل از رد کردن جواب بیماران باید بررسی‌هایی انجام می‌شد. همه‌چیز طبق روال پیش می‌رفت، اما کافی بود دو همکار «متعصبِ همیشه‌عجله‌دار» وارد بخش شوند و جواب را فوری بخواهند تا دستپاچه شوم.

با خودم می‌گفتم «نکند اشتباهی کردم؟»

اگر کسی مرا می‌دید، فکر می‌کرد مقصرم؛ درحالی‌که نبودم.

 

کم‌کم یاد گرفتم همان لحظه اول آرام بمانم، سیستم و دفتر را چک کنم و با قاطعیت بگویم:

«نه، جواب آماده نیست. زمان طبیعی‌اش همین است.»

 

جالب آنکه بعد از چند بار دیدن تحکم رفتاری‌ام، همان همکارانی که فریاد می‌زدند، با احترام‌تر و آرام‌تر برخورد کردند.

 

نکته: اگر تازه وارد محیط کار شده‌اید، ضعف نشان ندهید؛ این کار دعوت‌نامه‌ی رسمی برای سوءاستفاده است.

 

 

 مسئولیت‌گریزی اطرافیان  

 

 

با ورود به سازمان، وارد جامعه‌ای کوچک می‌شوید؛ جامعه‌ای که در آن هم افراد مسئولیت‌پذیر پیدا می‌شود، هم آن‌هایی که شدیداً اهل «گردن‌سازی برای دیگران» هستند.

 

این عزیزان متخصص (!) معمولاً مشکلات، اشتباهات و کم‌کاری‌های خود را به دوش نفر جدید می‌اندازند.

و چه کسی برای این قربانی‌کردن بهتر از کارمند تازه‌نفس؟

 

اینجاست که باید مدیریت رفتاری‌تان را نشان دهید.

کم‌تجربه بودن یعنی یاد گرفتن، نه اینکه دیگران از شما نردبان بسازند.

زمان لازم است تا ثابت شوید، اما دقت، نظم و مسئولیت‌پذیری بالا دیر یا زود زبان مشترکی می‌شود که همه آن را می‌فهمند.

 

 

مرزبندی؛ نجات‌دهنده‌ی روح و روان

 

 

یکی از مهم‌ترین چیزهایی که یاد گرفتم، تعیین مرزهای رفتاری بود.

بعضی همکاران به قدری زندگی شخصی‌شان را به محیط کار می‌آورند که انگار دفترچه خاطراتشان باز است.

اول فکر می‌کردم شنیدن حرف‌ها و مشکلاتشان ادب است؛ اما خیلی زود فهمیدم این دروازه‌ای برای ورود به حریم شخصی من است.

 

مرزبندی محترمانه یعنی:

بدانید با چه موضوعاتی همراهی کنید و در برابر کدام‌ها بگویید «نه».

 

باور کنید محیط کار جایی برای حل مشکلات عشقی و خانوادگی دیگران نیست.

 

ارزش سکوت و مشاهده

 

تصور می‌کردم برای دیده شدن باید زیاد حرف بزنم، اما تجربه خلافش را ثابت کرد.

در بسیاری از موقعیت‌ها، سکوت، گوش دادن و مشاهده دقیق محیط کاری، اعتبار بیشتری ایجاد می‌کند تا حرف‌زدن‌های بی‌وقت.

 

سکوت گاهی شما را حرفه‌ای‌تر، معقول‌تر و حتی باهوش‌تر جلوه می‌دهد.

 

 

احترام گرفتن، قبل از دوست داشته‌شدن

 

 

در محیط کار اول باید احترام بگیرید؛ اگر قرار باشد دوست‌داشتنی شوید، خودش اتفاق می‌افتد.

حد نگه داشتن، قاطع بودن، پذیرفتن اشتباه اما اجازه ندادن به سوءاستفاده، مجموعاً تصویری از شما می‌سازد که دیگران مجبور می‌شوند به آن احترام بگذارند.

 

 

 مراقب «مهربانیِ بیش از حد» باشید

 

یکی از بزرگ‌ترین دام‌هایی که در محیط کار دیدم، مهربانیِ افراطی بود.

مهربانی خوب است، اما در کار، اگر از حد بگذرد، به معنای «برداشت آزاد» تلقی می‌شود.

چند بار کاری انجام دهید «فقط برای کمک»، و بعد ببینید همان کارهای اضافی تبدیل به وظیفه‌ی دائمی شما شده‌اند.

 

از تجربه می‌گویم:

گاهی لازم است مهربان باشید، اما نه بیش از حد؛

در محیط کار، مهربانی بی‌جا یعنی دعوت‌نامه برای بیگاری.

 

مراقب انرژی خودتان باشید؛ همه‌چیز ارزش هزینه‌کردن ندارد.

 

همیشه همکارانی هستند که از هر چیز یک بحران می‌سازند.

گم شدن یک برگه، ده دقیقه تأخیر، یا حتی یک اشتباه کوچک را به اندازه‌ی پایان دنیا بزرگ می‌کنند.

 

اگر ندانید چگونه انرژی‌تان را مدیریت کنید، این افراد تبدیل به زالوهای انرژی‌تان می‌شوند.

به مرور یاد گرفتم:

هر مسئله‌ای ارزش اهمیت‌دادن ندارد، هر حرفی ارزش پاسخ‌دادن ندارد و هر بحران‌سازی‌ای نیازمند واکنش نیست.

 

گاهی بی‌توجهی بهترین جواب است.

 

در نهایت، کارمندی فقط «کار کردن» نیست؛ یک مسیر رشد است که گاهی با فشار، گاهی با آدم‌های سخت، و گاهی با تجربه‌هایی همراه می‌شود که هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنیم.

من در این مسیر یاد گرفتم آرامش همیشه ارزشمندتر از واکنش سریع است؛ یاد گرفتم که احترام را باید اول از خودم شروع کنم؛ فهمیدم که مرزبندی، سکوت به‌موقع، و مراقبت از انرژی روانی‌ام، بزرگ‌ترین لطف‌هایی است که می‌توانم به خودم بکنم.

 

این‌ها درس‌هایی بودند که شاید در هیچ دوره‌ی آموزشی گفته نشوند، اما وسط شلوغی آزمایشگاه، بین مدارک، بیماران و همکاران مختلف، کم‌کم به آن‌ها رسیدم.

 

اگر شما هم تازه وارد محیط کار شده‌اید یا درگیر چالش‌های مشابهید، فقط یادتان بماند:

محیط کار قرار نیست شما را نابود کند؛ قرار است کم‌کم قوی‌تان کند.

کافی است خودتان را گم نکنید، حد و مرز داشته باشید، و اجازه ندهید کسی ارزش شما را کم‌رنگ کند.

 

امیدوارم همه‌ی ما در نهایت در جایی کار کنیم که آرامشمان را بیشتر کند، نه کمتر. 🌿✨

 

برچسب‌ها :

#حرف دلی   

#روان شناسی   

آخرین مطالب

پربازدیدترین مطالب

محبوب‌ترین مطالب

جنجالی‌ترین مطالب

حس خوب

حس خوب

2 نظر
Fatemeh Abbasi Fatemeh Abbasi
دوشنبه، 18 مرداد 1400